" به نام خدا "

نام رمان: زره پوش

زره پوش

نویسنده: Sane

ژانر: تخیلی، فانتزی، تراژدی

________

 

خلاصه: 

     ادی پسری نوجوان است که مانند همه نوجوان های دیگر، مشکلات زیاد و خانواده ای دارد که به نظرش اصلا او را درک نمی کنند. انگار آنها برای او نیستند! همه چیز عادی است، مدرسه، شیطنت ها، حرفها و نگاه ها. تا اینکه یک روز یک صفحه تعیین کننده از داستان ورق می خورد. ادی مجبور می شود خانواده را فراموش کند، به دنیای شب وارد می شود و حالا باید بجنگد و قوی باشد، حتی اگر انتخاب کند که بخندد و از بین برود.

     خانواده و تمام مدرسه و زندگی اش در زمان گم می شوند. ادی مانده است با انبوهی از نام های قدیمی، فرقه های پراکنده و عجیب و غریب و سنت ها و رسومی که مستقیما به او مربوط می شوند! در آخر، باید دید ادی تا کجا پیش می رود؟ می تواند بر عدۀ زیادی که قصد نابودی مردم دیگر را دارند غلبه کند؟ می تواند گذشته اش را که مانند ریسمانی طولانی و سنگین به گردنش بسته شده، از بین ببرد و بدون اهمیت به تنگی نفس هایش ادامه دهد؟ آخر این داستان مکتوب کجاست؟ قطعا که تا لحظات آخر نخواهد دانست!

***

( نظراتتون رو به اشتراک بذارین بی زحمت blush)